روستاها به عنوان بخش توليد كشاورزي بايد مبناي توسعه پايدار قرار بگيرد ضرورت و اهميت شناخت پتانسيل در روستاها اقدامي موثر و به جا است غافل شدن از اين گزينه و جايگزين واردات كشاورزي متاسفانه ضربه اي به هويت روستا وارد مي كند كه قابل جبران و توصيف نيست براي توسعه روستا اولا بايد منطقه شناخته شود توانمندي و نيروي كار. از سياست هاي امروز سازمان ها است ولي نا كافي است انچه كشاورز و روستا را با هم پيوند مي دهد وجود منابع اب و الگو هاي كشت بومي است ترويج و توسعه اي كه باعث بيزاري و نفرت كشاورز مي شود ديدگاه كشاورز ونسل اينده به مقوله بستر الگوي كشت را زير سوال مي برد بلكه براي كشاورز اقدامي را انجام دهيد كه از نظر اقتصادي و تامين معشيت رضايت در پي داشته باشد نه احساس خسارت و ضرر كند كساني كه ادعا مي كنند كه كارشان نتيجه و فاقد گسترش است اين مبناها را مورد سنجش و بررسي قرار نمي دهند ايمان به توليد و ايجاد نتيجه زماني قابل حصول است كه روستايي ما دقيقا از سياست ايجاد شده سازمان ايجاد رغبت و كار كند نه انفعال تازماني كه شما فر اوري براي يك توليد در منطقه نداريد مطمئن باشيد كه 100سال هم تلاش كنيد توليد وزير ساخت لازم بوجود نمي ايد وجود صنايع فر اوري تقاضا براي محصول را بيشتر مي كند و اين خود سبب ترقي و جهش اهداف مورد نظر ميشود