یکی از مهمترین چالشها برای اتخاذ رویکرد سیاستی در حوزه کشاورزی این است که گاه آمارهایی بدون اعتبار و واقعیت در حوزههای مختلف مانند سطح زیرکشت وعملکردها ... بیان میشود. البته از آن سو نیز رویکردی انکارگونه نسبت به آسیبهای کشاورزی -اجتماعی وجود دارد که وضعیت اجتماعی کشاورزی را بسیار مطلوب، بدون چالش و عاری از هرگونه آسیب به تصویر میکشد.»
برای کنترل و کاهش آسیبهای کشاورزی امنیت غذایی ، مهمترین گام این است که رویکرد سیاستی به این مقوله وجود داشته باشد و یک سری اقدامات هدفمند و پایدار در مواجهه با آن انجام شود.
رویکرد سیاستی بدین معناست که ابتدا مسأله یا معضل کشاورزی به دستور کار سیاستی تبدیل و برای آن راهکاری تدوین و به اجرا گذاشته شود که در این مسیر داشتن تعریف از حدود ودرصد یک مسأله از الزامات مهم است.
در این چارچوب مهم آن است که هم امار دقیق واقعی و هم سیاستگذاران، یک تصویر واقعی یا نزدیک به واقعیت از یک مسأله و موضوع کشاورزی داشته باشند. در اینجا باید عنوان شود یکی از مهمترین چالشهای موجود برای اتخاذ رویکرد سیاستی در حوزه کشاورزی امنیت غذایی این است که بعضاً بسیار سخاوتمندانه، بدون مطالعه، بدون ذکر منبع و مأخذ، آمارهایی بدون اعتبار و بهدور از واقعیت در حوزههای مختلف مانند سطح زیر کشت و عملکرد در واحد سطح بیان میشود
از آنجا که معمولاً علاقه جامعه به شنیدن اخبار و اطلاعات بیشتر است، این تمایل در بخشی از نخبگان (اعم از مدیران، فعالان مدنی و دانشگاهیان) وجود دارد که با بزرگنمایی متمایل کشاورزی وامنیت غذایی به تصویر بکشند
واقعیت این است که رویکرد منطبق باواقعیت حوزه کشاورزی شهرستان ومنطقه باشد تا از بزرگ نمایی غیر واقعی جلوگیری شودوامروزه نگاهی که به سمت بزرگنمایی غیرواقعگرایانه تمایل دارد، از اصلیترین چالشها برای تدبیر و تدوین سیاست برای کنترل و کاهش آسیبهای کشاورزی امنیت غذایی به شمار میآیند که با اتخاذ نظارت و تبیین اموزش باید بررسی و شفاف سازی شود واز تکرار ان جلوگیری شود
باید توجه شود که در فرایند سیاستگذاری، سؤال بسیار مهم این است که میان انبوه مسائل، چالشها و مشکلاتی که وجود دارد، کدام مسأله در اولویت سیاستگذاران قرار خواهد گرفت؟ به عبارت بهتر، از آنجا که در هر مقطع زمانی مسائل و مشکلات متعددی در رقابت وتوسعه هستند تا مورد توجه سیاستگذاران و دولتمردان در بخش کشاورزی قرار گیرند که خود دارای ترجیحات، ارزشها و اولویتهای متفاوتی هستند، کدامیک از آنها موفق میشود روی میز سیاستگذاران قرار گیرد و به یک دستور کار سیاستی تبدیل شود؟
دو عامل بسیار مهمی که در این فرایند ایفای نقش میکنند، عبارتند از: توجه و حساسیت عمومی نسبت به یک مسأله و قابلحلبودن یک مسأله سیاستیدر بخش کشاورزی . در این میان اگر تصویری که از یک مسأله و موضوع کشاورزی ترسیم میشود، واقعگرایانه نباشد، هم بر حساسیت عمومی جامعه تأثیر مطلوب نخواهد داشت و هم سیاستگذاران و تصمیمگیران را در انتخاب دستور کارهای توسعه کشاورزی به اشتباه خواهد انداخت و عملاً فرآیند ارائه سیاست توسعه کشاورزی برای یک بدست اوردن امنیت غذایی را دچار چالش میکند چراکه وقتی یک مسأله انکار شود مطمئنا به جای توسعه عقب گرد دارد از آن سو نیز مسائلی که بهغلط آنقدر بزرگنمایی شوند که امیدی به حل آنها وجود نداشته باشد نیز از دستور کار سیاستگذاران خارج خواهند شد زیرا همانطورکه گفته شد، مواردی روی میز دولتمردان قرار میگیرد که این امکان وجود داشته باشد تا با تدوین سیاست نسبت به حل، بهبود و اصلاح آن مسأله و وضعیت اقدام کرد. برای نمونه در عرصه کشاورزی زمانی که کادر مهندسی کشاورزی و امکانات محدود وجود داشته باشد، ودر این میان راهکار گزارشات موفقیت و غیر واقعی صورت گیرد محرومیت را پنهان کرده ایم
برای کنترل و کاهش این چالش (ارائه اطلاعات و آمار غیرواقعی) ضروری است از یک سو اطلاعات و آمار واقعی در دسترس نخبگان و صاحبنظران قرار گیرد و از سوی دیگر باید تلاش شود ارائه آمار و اطلاعات دقیق و با ذکر منبع باشد که در این خصوص نقش مطبوعات و خبرنگاران و فعالان رسانهای کلیدی است؛ چراکه میتوانند مدیران، دانشگاهیان و صاحبان تریبونی که در حوزه کشاورزی سخن میگویند را وادار کنند اطلاعات، آمار و گزارشهای کمّی خود را با ذکر منبع بیان کنند تا امکان قضاوت درباره آن فراهم باشد.
به عبارت بهتر ارائه اطلاعات و آمار غلط و بدون اعتبار در حوزه کشاورزی خود یکی از آسیبهای امنیت غذایی است که امروز گرفتار آن هستیم. بر این اساس اگر قرار باشد رویکرد سیاستی مبنای عمل در حوزه کشاورزی باشد، ضروری است با همت همه کنشگران و گروههای ذیربط و ذینفع، بساط ارائه اطلاعات و آمار غیرواقعی در حوزه کشاورزی برچیده شود.