در مكتب توحيد، آن چيزي داراي ارزش و ماندگاري است كه در راه خدا و براي خدا شكل گيــرد. هر مقدار از عمر انسان كه براي خدا صرف شود، هر كاري كه براي خدا انجام گيرد و هر مالي كه در اين راه هزينه شود از ارزش واقعي و ماندگاري برخوردار است و از اين رو هر چه انجام كاري براي خدا سخت تر و نيت خالص تر باشد ارزش و اثر آن بيشتر است . بنابر اين هرگونه اهتمام و تلاش در راه خدا مصداق جهاد في سبيل الله است .
در اين مكتب ، ايثار به معناي از خودگذشتگي در راه خدا و دفاع از حق والاترين ارزشهاست و همواره فرهنگ ايثارگري و شهادت طلبي در تاريخ اسلام درخشش و ويژگي خاصي داشته است .
دستاورد اساسي حضرت امام خميني (ره) در رهبري انقلاب اسلامي ، احياء اسلام ناب محمدي (ص) و مهمترين ويژگي آن احياء فرهنگ شهادت و ايثارگري بود . با مروري گذرا در فرايند نهضت امام خميني و قوام نظام اسلامي به خوبي مي توان دريافت كه اگر فرهنگ شهادت طلبي و ايثارگري نبود، نه انقلاب به پيروزي مي رسيد و نه نظام اسلامي دوام مي يافت ، همانگونه كه در صدر اسلام نيز اگر اين ويژگي نبود نه اسلام شكل گرفته بود و نه دوام مي يافت.
بنابر اين موضوع شهادت و ايثارگري سكۀ پر بهائي است كه در يك روي آن بايد والاترين ارزشهاي الهي را مشاهده كرد و در روي ديگر آن دستاوردها و آثار و بركات بي بديلي را .
« شهيد » در لغت به معني گواه ، حاضر ، ناظر و ... و در اصطلاح ديني به كسي اطلاق مي شود كه با انتخاب آگاهانه ، و براساس حجت شرعي ، در راه خدا به شهادت مي رسد و در اساسنامۀ بنياد شهيد انقلاب اسلامي اين گونه تعريف شده است : « شهيد به كسي گفته مي شود كه جان خود را در راه انقلاب اسلامي و حفظ دستاوردهاي آن يا دفاع از كيان جمهوري اسلامي ايران در مقابل تهديدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار نثار نموده يا مي نمايد. »
شهادت ، قلۀ كمال
شهادت از برترين واژه هاي فرهنگ اسلامي و از مقدس ترين مفاهيم معارف الهي است. شهادت اوج كمال انسان است ، آنگاه كه انسان تمام هستيِ خود را يك جا نثار معبود مي كند و قطرة وجودش به درياي بيكران هستي مطلق مي پيوندد .
رسول خدا صَلَّي الله عَليه و آلِه فرمود:
« فَوقَ كُلِّ ذِي برٍّ برٌّ حتَّي يقتلَ في سبيلِ اللهِ، فإذا قُتِلَ في سبيلِ اللهِ فَلَيسَ فَوقَهُ برٌّ »
«بالاتر از هر خير و نيكي، خير و نيكي وجود دارد تا انسان در راه خدا كشته شود كه بالاتر از كشته شدن در راه خدا، خير و نيكي يافت نشود.»
همچنين پيغمبر اكرم«ص» فرمود:
«أشرََفُ المَوتِ قَتلُ الشَهادةِ»
« شهادت برترين مرگ ها است. »
و نيز از آن حضرت نقل شده كه فرمود :
« لَوَدَدتُ اِنّي اُقتَل في سَبيلِ اللهِ، ثُمَّ اُحيا ثُمّ اُقتَل ثُمَّ اُحيا ثُمَّ اُقتَل ثُمَّ اُحيا ثُمَّ اُقتَل » (3)
«دوست دارم در راه خدا كشته شوم(نه يك بار و دو بار كه)بارها كشته شوم و زنده شوم و باز هم كشته شوم .»
حضرت اميرالمومنين عليه السلام در مقام دعا و درخواست از خداوند متعال عرضه مي دارد:
« نَسألُ اللهَ مَنازِلَ الشُّهداءِ »
«از خداوند جايگاه شهيدا را طلب مي كنم.»
مقام شهيد
شهيد مصداق عيني شهادت است كه با انتخاب آگاهانه و در كمال خلوص، هستي خود را يكجا به آفريدگار جهان تقديم مي كند و به سرچشمة بقا و حيات، پيوند مي يابد.
درك مقام شهيد از توان و ظرفيت فهم ما خارج است و تنها منبع وحي الهي است كه شمّه اي از اين مقام را براي ما بازگو فرموده است :
« و لا تَقُولوا لِمَن يُقتَلُ في سَبيلِ اللهِ اَمواتٌ بَل احياءٌ وَ لكِن لا تَشعُروُن »
« براي كساني كه در راه خدا كشته مي شوند نگوييد مردگانند(كلمه اموات را درباره شهدا به كار نبريد) بلكه آنها زنده اند، لكن شما درك نمي كنيد. »
اين آيه ضمن آنكه بر زنده بودن شهدا تاكيد مي ورزد، درك اين مقام را از حيطة شعور و فهم بشر در اين دنيا خارج مي شمارد. در حالي كه در آيۀ فوق از به كاربردن تعبير اموات در مورد شهدا نهي مي كند، در آيه اي ديگر از پندار مرده بودن آنان نيز نهي فرموده است كه نه فقط به زبان نگوييد آنها مرده اند بلكه به دل نيز راه ندهيد.
« وَ لا تَحسَبنَّ الّذين قُتِلُوا فِي سَبيلِ اللهِ اَمواتًا بَل احياءٌ عندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ »
« كساني را كه در راه خدا كشته شده اند مرده مپنداريد، بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزي داده مي شوند.»
امام خميني (قدس سره) در اين زمينه مي فرمايد : « اگر نبود در شأن و عظمــت شهــداي معظم في سبيل الله جز اين آيۀ كريمه، كه با قلم قدرت غيب بر قلب مبارك نوراني سيّد رسل صَلَّي اللهُ عليه و آلِه و سَلَّم نگاشته و پس از تنزل مراحلي به ما خاكيان صورت كتبي آن رسيده است، كافي بود كه قلمهاي ملكوتي و مُلكي شكسته شود و قلبهاي ماوراي اصفياءالله از جَولان در حول آن فرو بسته شود. ما خاكيان محجوب يا افلاكيان چه دانيم كه اين «ارتزاق عندالرب شهدا» چي است. چه بسا مقامي باشد كه خاص مقربان درگاه او جلّ و علا و وارستگان از خود و ملك هستي باشد، پس مثل منِ وابسته به علائق و وامانده از حقايق چه گويم و چه نويسم ، كه خاموشي بهتر و شكستن قلم اولي است. »
امام خميني همچنين پيرامون نكاتي از همين آيه مي فرمايد: « در اين آية كريمه بحث در زندگي پس از حيات دنيا نيست كه در آن عالم همة مخلوقات داراي نفس انساني به اختلاف مراتب از زندگي حيواني و مادون حيواني تا زندگي انساني و مافوق آن زنده هستند، بلكه شرف بزرگِ شهداي در راه حق، «حياتٌ عندَالرّب» و ورود در «ضيافةُ الله» است.
اين حيات و اين ضيافت را با قلمهاي شكسته اي مثل قلم من نمي توان توصيف و تحليل كرد ، اين حيات و اين روزي غير از زندگي در بهشت و روزي در آن است. اين لقاءُ الله و ضيافةُ الله مي باشد. آيا اين همان نيست كه براي صاحبان نفس مطمئنه وارد است « فادخُلي في عِبادِي وَ ادخُلي جنّتي » كه فرد بارز آن سيد شهيدان سلام الله عليه است. »
« از شهدا كه نمي شود چيزي گفت. شهدا شمع محفل دوستانند . شهدا در قهقهة مستانه شان و در شادي وصولشان « عِندَ رَبِّهم يُرزَقُون » اند ؛ و از « نفوس مطمئنه اي » هستند كه مورد خطاب « فادخُلي في عِبادي و ادخُلي جَنَّتي » پروردگارند . اينجــا صحبت از عشق است و عشق ؛ و قلــم در ترسيمـش بر خود مي شكافد . »
درباره مقام شهيد احاديث بسياري از معصومين (ع) نقل شده است كه در اينجا به مواردي از آنها اشاره مي شود :
حضرت امير المومنين علي عليه السلام فرمود :
« إنَّ اللهَ كَتبَ القَتلَ عَلَي قَوُمٍ وَ الموتَ عَلَي آخَرينَ وَ كُلٌّ آتيةٌ منيّتُهُ كَما كَتبَ اللهُ لَه فَطُوبي لِلمُجاهِدينَ في سَبيلِ اللهِ وَ المَقتُولينَ في طاعِتِه. »
« خداوند براي گروهي كشته شدن و براي گروهي ديگر مرگ را مقرر فرموده است و هر كدام به اجل مقرر خود به آنگونه كه خدا مقدر فرموده مي رسند . پس خوشا به حال مجاهدان در راه خدا و كشتگان در راه اطاعتش. »
امام زين العابدين عليه السلام از قول جدش رسول الله مي فرمود :
« ما مِن قطرةٍ اَحبُّ إلي اللهِ عَزّ وَ جَلّ مِن قَطرَةِ دمٍ في سبيلِ الله »
« هيچ قطره اي در پيشگاه خداوند محبوب تر از قطره خوني كه در راه خدا ريخته مي شود، نيست. »
از پيغمبر اكرم «ص» نقل شده كه فرمود :
« ... »
«اول كسي كه وارد بهشت مي شود، شهيد است.»
امام صادق عليه السلام از طريق پدرانش از جدش رسول الله نقل فرموده :
« ثَلاثةٌ يَشفَعُونَ إلَي اللهِ يَومَ القيامَةِ فيُشَِفّعُهم: الانبياءُ ثُمَّ العلماءُ ثُمَّ الشُهَداءُ »
« سه گروه روز قيامت شفاعت مي كنند و شفاعت آنان مورد پذيرش خداوند قرار مي گيرد : انبياء ، علما و شهداء. »
همچنين از پيغمبر اكرم«ص» نقل شده كه فرمود:
« يَشفَعُ الشَهِيدُ في سَبعِينَ في أهلِه »(6)
« شهيد هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت مي كند. »
امام خميني دربارۀ شفاعت مي فرمايد : « جلوه شفاعت شافعان در اين عالم، هدايت، آنها است و در آن عالم، باطن هدايت شفاعت است. تو از هدايت اگر بي بهره شدي از شفاعت بي بهره اي و بهر قدر هدايت شوي شفاعت شوي. »
با توجه به معني شفاعت و رابطة آن با هدايت در اين دنيا و نقشي كه شهدا در امتداد انبياء و علماء براي هدايت مردم ايفاء مي كنند، جايگاه رفيع شهدا را مي توان دريافت. اگر در حديث اخير سخن از شفاعت هفتاد نفر از اهل شهيد آمده است، اولاً كلمه هفتاد ظاهراً اشاره به كثرت است و وسعت دائرة شفاعت شوندگان در آخرت وابسته به دائره هدايت شوندگان از شهادت شهيد در اين دنيا است و ممكن است شهادت شهيدي مانند امام حسين عليه السلام منشأ هدايت ميليون ها ميليون انسان در اين دنيا و شفاعت آنان در آخرت شود؛ ثانياً به كاربردن تعبير اهل در حديث مزبــور اشـاره به اهليــت شفاعت شوندگان دارد كه با نظر امام خميني مبني بر تطابق بين ظاهر و باطنِ شفاعت همسو مي باشــد. آن چنانكه شفاعت حضرت نوح در مورد پسرش به درگاه خداوند پذيرفته نشد به دليل آن كه در فرهنگ قرآن « انّه لَيسَ مِن أهلِكَ » او اهل حضرت نوح نبود !