عجب می دارم از دنیا که پر پر کرد مردآئین منش عاشورایی را.عجب و فعان از دنیایی که خورشید در خشانی را خاموش کرد که امید و مایه نجات گرفتاران بود عجب از دنیا که که جلوه عشق و مردم داری را خاموش کرد و این چنین ما دیگر رخسار بر ادامه الگو بودن ایشان نداریم عجب از جهان بی وفا که گل عطر اگین را برای همیشه ازما بر گرفت عجب از دنیا که که منشائ اسوه و محبت را در هم کشید عحب از دنیا که فروغ عزت و مردم داری درون خاک قرار داد عحب و فغان از روزگار کسی را در افق خاموشی قرار داد که همیشه نیکوکاری و حل گر ه ها کارش بود عجب و فغان از گردونه سر نوشت که معرکه صداقت و کمک به مردم را چنین خاموش کرد عجب از دنیایی که خطه باور و تقوا وحدت را ربود عجب از اجل که جانفرسایی را از ما گرفت که هیچ گاه خسته نشد و خسته نماند یاد این بزرگ مرد اندیشه ورز که هم بسیحی بود هم عشق به ان داشت برای همیشه پر راهرو باد