نام طالبان فقط برای گول زدن بشریت است و اگرنه با همان داعش وداعش با این افراد چه تفاوتی دارد لذا شیوه بر خورد با تشیع نشان این است سیاست مداران ما مراقب باشند
سه قشردر ایران خدمت می کنند 1- انقلابیون دلسوزان و سازندگان این افراد ایرانی اباد و خود کفا می خواهند 2- افراد منافق که هم ظاهر انقلاب رادارند و هم باطن ضد انقلابی این افراد احتکار می کنند اختلاس می کنند سنگ اندازی می کنند باند بازی می کنند شناخت این افراد با راهکار های پیچیده امکان پذیر است 3- معاندیعنی کسانی که در دست دشمن اصل نظام ومردم را نشانه رفته اند و به هیچ صراطی از بینش شیطانی خود کوتاه نمی ایند اند وقتی مقایسه می کنید گروه معاند و منافق همیشه درطول 40 سال جلوی انقلابیون را گرفته اند در همه صنف ها در همه طبقات مدیریتی متاسفانه حضور دارند حضور داشته ا ند ومانع تحقق سازندگی میشوند گاها در بالاترین و مسئولیت های کشور دیده شد ه اند که با هوشیاری فرزندان انقلاب توطئه انها نقش بر اب شد فهذا مراقب باشیم این افراد ابه این سادگی اجازه ساخت کشور را نمی دهند بالا خص مناطق محروم را که متاسفانه نمود این افراد مثل سیستان و بلو چستان از طریق نفوذ به اسم و ظاهر انقلابی نمودار است
سلام علیک
شیوه توزیع ارد در نهور وبسیاری از مناطق سیستان نا عادلانه است شما بهتر است بر اساس جمعیت خانوار و سرانه مربوط به هر فرد میزان ارد را تحویل دهید شیوه فعلی جمعیت 4 نفررا هم 100 کیلو وجمعیت 8تا 10نفررا هم 100کیلو ارد تحویل می دهند در حالی که قانون نسبت به هر فرد سرانه مشخص دارد برسی شود مشکل از کجاست
بررسی های عباس صابر جریمه فروشنده شرکت تعاونی ونفت نهور به دلایل بازدید میدانی سازمان تعزیرات زابل از محل توزیع و بررسی کارت خوان فروشنده نهور بوده است که داری کم فروشی . دریافت هزینه اضافی از مردم بوده است وهیچ کس دران دخیل نبوده است لذا از پرداختن ونسبت ان به دیگران به طور جدا پر هیز شود
یه وقت امیرالمؤمنین علیه السلام با سختی لبانش رو حرکت داد،فرمود: بچه هام رو بگین بیان،کنار بسترم،باهاشون کار دارم،حسن اومد،حسین اومد،زینبین اومدند،اصبق بن نباته میگه: وقتی اومدم آقام رو دیدم،گفتم ای کاش کور شده بودم،یه دستمال زردی به سر امیرالمؤمنین علیه السلام بسته بودن،معلوم نبود،دستمال زردتره یا صورت علی،"راحت ناله بزنید امشب باباتون رو جواب کردن" وقتی بچه ها سماجت داشته باشید،هر چی گفتن: همتون برید،امیرالمؤمنین علیه السلام ممنوع الملاقاته،دیدن اصبق بن نباته،پشت در خونه نشسته،زانوهاش رو بغل گرفته،نمی ره،امام حسن علیه السلام اومد گفت:اصبق مگه نگفتم بری،گفت:آقا می خوام برم،اما دلم جامونده اینجا،پاهام دیگه منو نمی کشونه از اینجا برم،من بابام و میخوام،تا علی رو نبینم دلم آروم نمیشه،اجازه گرفت برا اصبق، اصبق بیاد به عیادت امیرالمؤمنین علیه السلام،امشب عرضم اینه سماجت کنید،در رو به روتون باز کنن،جمله ی شهدا رو فراموش نکنیم،اینقدر با عشق می گفتند،جوابم گرفتند.
آنقدر در میزنم این خونه رو آقام آقام
تا ببینم روی صاحب خونه رو آقام آقام
همه رو که بیرون کرد،فرمود:بچه هام کنار بسترم باشند،حسنین و زینبین دور بستر بابا حلقه زدند،یه وقت امیرالمؤمنین علیه السلام چشم های بی رمق خودش رو حرکت داد،دور و بر خودش رو نگاه کرد، فرمود:پس عباس کجاست،اومدند بیرون دیدن عباس سر به دیوار گذاشته،های های داره گریه میکنه،سئوال کردند امیرالمؤمنین علیه السلام، سراغ شمارو داره میگیره،مگه نمیآیید کنار بستر،گفت:می خوام بیام،اما ادب میکنم،اینها که دور بستر حلقه زدن،همه مادرشون فاطمه سلام الله علیها است،اما مادر من ام البنینه،من کجا و بچه های فاطمه سلام الله علیها کجا؟ "امشب هرکی آروم باشه خودش ضرر کرده،ناله زنها یه شأن دیگه دارن اون بالا"معالی السبطین مینویسه:تا عباس اومد کنار امیرالمؤمنین علیه السلام،زینب رو کرد به امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه داشت باباجان،یه نگاه خاص و ویژه به زینبت داشتی،هر وقت می خواستیم بریم سر قبر پیغمبر صلوات الله علیه،یکی رو جلو جلو میفرستادی،شمع های بین راه رو خاموش کنند،کسی قد و قامت زینب رو نبینه،شما جلو جلو میرفتی،یه داداشم سمت راست،یکی سمت چپ،مثل نگینی حلقه وجود من رو در بر میگرفتید،یکی از داداشهام رو موظف کنید،شما بفرمایید،من کنیز اینها هستم ،اینها امام من هستند،یکی از اینها مؤظف باشه کنارم باشه،هوای من رو داشته باشه،مسافرتی،کاری، امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:هرکدوم رو بگی،من خودم بهش میگم،یه نگاهی کرد به چهره مبارک امام حسن و امام حسین علیهم السلام،عرضه داشت اینها امام من هستند،به اینها که چیزی نمی تونم بگم،نگاه زینب گره خورد به نگاه عباس علیه السلام،عرضه داشت:اگه اجازه بدید عباس کنارم باشه،امیرالمؤمنین علیه السلام با همون صدای کم جوهر، صدا زد عباسم بیا جلو،عباس که جلو اومد دست،زینب رو گذاشت تو دست عباس،صدا زد عباس جان، هذه ودیعتی منی علیه،این امانت من پیش توست،هوای این امانت رو داشته باش،میدونی کی زینب یاد این حرف اوفتاد،وقتی زن و بچه رو اومد سوار بر ناقه کنه،یه نگاهی کرد سمت علقمه،گفت: عباس جان این امانت رو داری به کی میسپری می ری؟ببین یه مشت حرامزاده دور محمل زینب……….
مهتاب خوش بتاب به کاشانه ی علی خاموش گشته روشنی خانه علی
عالم سیاه پوش بود از عزای او تنها نگشت کوفه عزا خانه ی علی
باشد علی چو شمعی و اطراف بسترش اطفال خسته دل همه پروانه علی
ریز دزدیده اختراشک از غم پدر زینب که هست گوهر یکدانه علی
تاریخ شاهد است که مظلومی علی پیدا بود ز دفن غریبانه علی
گردیده در شگفت جهان و جهانیان از عزم جزم و همّت مردانه علی
امشب شب شهادت امیر المؤمنین است ، امشب برای غریبی علی گریه کنید ،از همین جا دلها را بریم خانه غم گرفته ی علی ، با بچه های علی هم ناله شویم ، شب قدر است .(یاد شهدا ،اموات ، عزیزانی که سالهای قبل بین شما بودند برای علی گریه می کنند و سینه می زدند )
امشب فرزندان علی بدن بابا را غسل دادند ، کفن کردند ، خدا بدن علی را شبانه کجا بردند ؟ آخر این بچه ها یک شبی هم در مدینه بدن مادر راشبانه حرکت دادند ، لذا داغ دلشان تازه شد .
امشب علی و فاطمه دیدار می کنند درک حضور احمد مختار می کنند
زهرا به زخم سینه ، علی با شکاف سر با هم حدیث غربت و ایثار می کنند
اما حسین و زینب و کلثوم و مجتبی با اشک چشم و خون دل افطار می کنند
بدن مطهر علی را بیرون آوردند ، زینب و ام کلثوم ضجه و ناله می کردند خواستند بیایند ابی عبدالله مانعشان شد فرمود : برگردید ،آرام باشید
آی دلها ی آماده ،شب زیارتی امام حسین ، ان شاء الله چنین شبی کنار قبر شش گوشه امام حسین عرض ادب کنیم .
روز عاشوراء وقتی عزیز فاطمه وداع آخر کرد می خواست به میدان برود زن و بچه دورش گرفتند فرمود : علیکُنَّ بالصبر : عزیزانم صبر کنید * ان البکاء اما مَکُنَّ : شما گریه ها در پیش دارید
در پی باز نشست شدن بهورز خانه بهداشت نهور گویا مر کز بهداشت زابل بدون اطلاع اهالی نهور افرادی را از بیرون روستا ی نهور به عنوان متقاضی بهورزی ثبت نام کرده است طبق قانون باید بهورز حداقل 2سال سابقه سکونت در روستا داشته باشد دوما منزلش باید در روستا باشد شما با چه حق وباند بازی بر مردم نهور تصمیم گیری می کنید اهالی نهور حتی با انتخاب شما مخالفت کرذه و هر کس را که به جز فرزندان روستا انتخا ب کنید به روستا راه نخواهند داد مراقب غواقب اقذامات نسنجیده خود باشید
اقای رجب علی ازاد خواجه داد بهورز خانه بهداشت نهور باز نشست میشود مرکز بهداشت و دانشگاه علوم پزشکی افرادی را از بیرون روستای نهور به عنوان بهورز معرفی کرده اند اولا نهور فعلا زیر نظر بخش کرباسک است وتصمیم گیری مرکز بهداشت بنجار کان لم یگن است مردم اعتراض کنند و از فرزندان تحصیل کرده نهور یکی را معرفی کنند
وقتی نمی تواند مشکل اعضای شورای اسلامی نهور را حل کند چگونه مسئولیت دارد اهالی نهور فر وشنده را با حضور تمام اعضای تعاونی در مسجد محل انتخاب می کنند هیچ کس حق ندارد به جای مردم تصمیم بگیرئ شورای نهور هم از اقدامات خلاف خود مبنی بر امضائ خانه به خانه خود داری کندهر گونه اقدام بدون اطلاع و حضور مردم ممنوع و خلاف است
جلوتر می دانند کلمه نهور در کتاب لغت نامه دهخدا ذکر شده است و این نشان از قدمت روستا دارد باز در تحقیق انجام شده از طرف جی پی تیت ساکنان اولیه نهور خاندان شهرکی از جزینک و نجقی از بنجار ذکر شده اند بعدا خاندان لشکری خواجه داد مهماندوست دلشاد گری نوری سر حدی محمد پور اله ری غفار نجفی نطاق نجفی هرمزی خواجه دادی کهن خرمازایی ستوده فارقی کلانتری رنجبر نجفی سارانی مرادقلی ازسایر مناطق به روستا ی نهور امد ه اندمتاسفانه بر داشت ها از مصاحبه سیستک روستا غیر منطقی است و هیچ کس نمی تواند مسیر سند تاریخ و هویت ثبت شده را به نفع دیگران یا خود معنی کند فهذا خاندان خواجه داد مهماندوست از خدنگ و دیگران به همین ترتیب ازسایر نقاط سیستان به نهور مهاجرت کرده اند.علت فروکش کردن اب و پیداشدن زمین در این منطقه بوده است ابتدا دامدار بعدا کشاورزی و باغداری را شروع کرد ه اند فهذا اگر مصاحبه را خوب بررسی کنید گفته شده مطابق باسند ومدرک فلان این جای ناراحتی ندارد واقغیت تاریخ نگاشته شده و در نگارش تاریخ نمیشود مسیر تحول را به سود یا نفع کسی بیان کردبنابر این پسوند های ناظر - واحد - مری - کشتگر - توقعی - عاقل -ازاد- مهماندوست -حاضر -صابر خواجه دادی -برای خاندان خواجه داد متفاوت در نگارش است ولی همه انها از یک ریشه و فامیل هستند چگونه شما ادعایی را دارید که در اسناد تاریخ نگاشته نیست قاسمی نهور کلانتری نهور خسروی نهور هم اکنون شناسه و قدمت دارند
چرا مردم عبرت نمی گیرند همه ما عزیر از دست داد ه ایم همه ما درهنگام دفن انسان ها شرکت می کنیم اما چرا ان هنگام که مارا در فبر می گزارند روحانی می گوید ای مومنان ای مردم اذعان کنید که متوفی مومن است او خوب است پس بهتر است تا ان روز فرا نرسیده خوب باشیم تا خدا ما را تصدیق به خوبی کند نه دیگران
▪ نام: عباس
▪ نام خانوادگی: باقری
▪ سال تولد:۱۳۳۴
▪ محل تولد: زابل
● و بعد...
او فارغ التحصیل مقطع کارشناسی زبان و ادبیات فارسی است. ازشانزده سالگی به شعر گفتن پرداخت.شعرهایش تا کنون به صورت پراکنده درنشریات مختلفی مثل روزنامه های کیهان و اطلاعات و مجلات رودکی, زن روز, جوانان و کیهان فرهنگی, کتاب صبح, طلایه, سوره, ادبستان, اهل قلم, مجله شعر و ... انتشار یافته است. همچنین عباس باقری گاهی به نوشتن نمایشنامه مقاله و نقد شعر و ادبیات هم پرداخته است.
او درمشاغلی چون کارمند سازمان تامین اجتماعی, مسئول کتابخانه عمومی دانشگاه آزاد واحد زاهدان, مسئول شورای نویسندگان رادیو زاهدان سیستان و بلوچستان و کارمند مرکز اسناد ملی زاهدان خدمت کرده است.
● آثار
تبعید در آفتاب(۱۳۶۲), تکیه بر زخم(۱۳۶۵), صبح در پرگار(۱۳۶۸),ایوب در باد(۱۳۶۹), باران تلخ(۱۳۷۱), خانه سرودها(۱۳۷۶),زخم های زیتونی(۱۳۷۸), خنده بر خون(زندگی نامه شهدای استان سیستان و بلوچستان),سفر سوختن(زندگی نامه شهدای استان سیستان و بلوچستان),از هیرمند تا اروند(زندگی نامه شهدای استان سیستان و بلوچستان),گزیده ادبیات معاصر(نیستان/۱۳۷۹) و قطعه های برگزیده به فرانسه(۱۹۹۲)
منبع : انجمن شاعران ایران
با سایر اعضای دیگر را ندارد لذا برای حل مسائل باید با بر ادرش درزابل هماهنگ شوید امید است هشدار می دهیم رویه خودرا اصلاح یا قانون ایشان را از شورایی نهور حذف کندوقتی توان حل مسائل را ندارد بهتر است حرمت نگه دارد و خودرا از مدیریت کنار بکشد وقتی ایشان شورا است چه لزومی دارد که خود را به کوچه بیراه می زند انتخاب مردم خودش بوده نه دیگران
وبنام نهور سوء استفاده کند به عنوان مثال برخی ادعا دارند از بزرگان نهور هستند ولی دروغ گو هستند چرا باید مشکلات نهور به جای این که در خود نهور جل شود توسط 2 یا 3 نفر در منازل شخصی در زابل بحث شود اهالی نهور بر نمی تابند مشکلات طایفه ای و یابزرگ طایفه ای از یک گوشه خودش را نماینده نهور بداند نهور جمهیت دارد سا ختار روستایی دارد انسان های اگاه زیادی دارد نیاز به تصمیم شما در منازل شخصی ندارد